تجربه تبلیغی – سال دوم هفته 48
مأمور خدا
گاهی یک جمله، یک نگاه، یا یک یادآوری کوتاه میتواند مسیر زندگی انسان را برای همیشه تغییر دهد. تجربهای که میخوانید از همین جنس است؛ تجربهای ساده، اما تکاندهنده.
سالها پیش، زمانی که هنوز جوانتر بودم، در حرم مطهر امام رضا علیهالسلام مشغول زیارت بودم. حال خوشی داشتم؛ احساس میکردم که توفیق پوشیدن لباس طلبگی و انتساب خود به سربازی امام عصر علیهالسلام نعمتی بزرگ است. در فضای معنوی حرم غرق بودم که ناگهان مردی ناشناس کنارم نشست و با مهربانی پرسید: «چند سال است که طلبهای؟
با سادگی گفتم: «حدود بیست سال است که افتخار طلبگی دارم».
مرد نگاهی دقیق و نافذ به من انداخت و پرسشی کرد که تا عمق جانم را لرزاند: امیرالمؤمنین علیهالسلام هر وقت مالک اشتر را میدید، لذّت میبرد. تو که سرباز امام زمانی، آیا وقتی امام زمان به تو نگاه میکند، از تو لذّت میبرد؟
این سخن، مانند آب سردی بود که ناگهان بر سرم ریخته شد و شوکی عمیق به من وارد کرد. واقعیت این است که تا آن لحظه، هرگز از این زاویه به این موضوع نگاه نکرده بودم. در آن هنگام، تنها پاسخم «نمیدانم» بود، اما این «نمیدانم» آغاز یک بیداری بود؛ تلنگری که سالها ذهن و جان مرا درگیر کرده است.
آیا منِ طلبه که مدعی سربازی امام زمان هستم ، واقعاً دل امامم را شاد کردهام؟ آیا کردار، اخلاق، اخلاص، دلسوزی، پشتکار و پاکیِ عملم شبیه سربازان حقیقی امام بوده است؟
از آن روز، هر گامی در مسیر تبلیغ و خدمت، برایم تبدیل شد به یک سؤال جدّی و معیار واقعی: اگر امام زمان علیهالسلام همین لحظه به من نگاه کند، خوشحال میشود یا نه؟
برخی از آموزه های این تجربه
- محاسبه مداوم نفس وظیفه هر مبلّغ است. هیچکس از لغزش و غفلت مصون نیست؛ لذا باید دائماً خود را در برابر نگاه امام عصر علیهالسلام بسنجیم.
- سربازی امام زمان تنها یک عنوانی تشریفاتی نیست، بلکه تکلیفی سنگین، یک مسئولیت دائمی، یک محاسبه نفس مداوم، و یک مراقبت لحظهبهلحظه است.
- خداوند از طرق مختلف به بیدار سازی ما کمک می کند: تلاش کنیم این پیامهای الهی را خوب ببینیم و قدر بدانیم.
news via inbox
Subscribe to the newsletter.

