تجربه تبلیغی – سال دوم هفته 34
وقتی یک معیار طلائی، بی اثر شد
پس از ارتحال جان سوز امام خمینی رحمةالله علیه، دنیای شیعه با پرسشی جدی روبه رو شد: اکنون چه کسی مرجع تقلید اعلم است؟
فقه شیعه عموماً تقلید از مرجع زنده را لازم میداند و این، مردم را – چه مقلدان قدیمی و چه نوآمدگان – به جست وجوی جانشین شایسته واداشته بود.
در میان راه حلها و توصیه ها، سخن حکیمانه ای از حضرت آیتالله جوادی آملی دام عزّه شنیده شد که همچون چراغی راه را روشن می کرد. ایشان می فرمودند: «مرجع تقلید، جانشین امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. اگر اکنون آن حضرت بر مسند امامت مینشست، دشمنان اسلام بیشترین هراس و نفرت را از او داشتند. در دوران غیبت نیز کسی را برگزینید که دشمنان اسلام بیشترین ترس را از وی داشته باشند».
سالها پیش، در یکی از سفرهای تبلیغی ام به اروپا، این پرسش دوباره پیش رویم قرار گرفت. حس کردم پاسخ آیت الله جوادی آملی، نه فقط یک معیار فقهی، که معیاری روشن برای هدایت دلهاست. در جمع مخاطبانم آن را بازگو کردم و دیدم نگاهها پر از رضایت و سر تکان دادنهای تأییدآمیز است.
با این حال، پس از مشاهدهی آن موقعیت، متوجه شدم که بهتر بود گفت وگو را به گونهای دیگر پیش می بردم، زیرا پس از بیان آن «معیار»، بلافاصله نام مرجعی را که در ذهن خودم نتیجه آن میدانستم، بر زبان آوردم. ناگهان برق رضایت در چشم برخی خاموش شد و عدهای، نه تنها با نتیجه من، که با خود معیار هم بیمهری کردند.
آن روز فهمیدم که گاهی حتی سخن حق، اگر با شتاب و بدون ظرافت بیان شود، اثر خود را از دست می دهد.
آموزه های این تجربه
- حکمت در بیان: گاهی حقیقتی زیبا، اگر با شتاب زدگی یا بدون سنجش فضای فکری مخاطب ارائه شود، شیرینیاش به تلخی بدل میشود.
- تفکیک معیار از مصداق: اگر هدف، انتقال یک ملاک ماندگار است، نباید آن را به یک انتخاب و مصداق خاص گره زد که ممکن است سلیقهای باشد.
- هنر ایجاز و ابهام مثبت: همیشه لازم نیست نتیجه گیری را ما انجام دهیم؛ گاهی رها کردن پایان به عهده مخاطب، بهترین انتخاب است.

news via inbox
Subscribe to the newsletter.