موضوع هفته – سال سوم هفته 01

Topic of the Week - Volume03 Issue01
به روزرسانی دسامبر 30, 2025توسط موضوع هفته دسته بندی هابدون ديدگاه on موضوع هفته – سال سوم هفته 010 دقیقه خواندنمشاهده : 5

مکتب علوی؛ الگویی تمدّن‌ساز برای عبور از بحران هویت در عصر مدرن

سید هاشم موسوی 

میلاد امام علی (علیه السلام)؛ بازگشت به سرچشمه معنا

میلاد امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام)، تنها یادآور تولد یک شخصیّت بزرگ تاریخی یا مذهبی نیست؛ بلکه فرصتی است برای بازاندیشی در یک مکتب تربیتی الهی که توانست انسان بسازد، جامعه را اصلاح کند و بنیان‌های یک تمدّن بزرگ را پی‌ریزی نماید. در روزگاری که بشر مدرن، علی‌رغم پیشرفت‌های خیره‌کننده علمی و تکنولوژیک، بیش از هر زمان دیگری با بحران هویّت، اضطراب وجودی و پوچی معنوی روبه‌روست، بازخوانی مکتب علوی ضرورتی فراتر از یک مناسبت دینی است؛ این بازخوانی، پاسخی به یک نیاز عمیق انسانی و تمدّنی است. پاسخی که از دل وحی برآمده اما با عقل و تجربه انسانی سخن می‌گوید.

امام علی(علیه السلام) نه‌تنها امام عبادت، بلکه معلم انسان و معمار تمدّنی است که بر پایه پیوند میان «وحی» و عقل» بنا شده است. تربیت الهی در مکتب او، الگویی جامع ارائه می‌دهد که هم به ژرفای جان انسان توجه دارد و هم به ساختن جامعه‌ای عادل، اخلاق‌محور و معناگرا می‌اندیشد.

بحران هوّیت و پوچی در دنیای مدرن؛ مسئله‌ای فراتر از اقتصاد و تکنولوژی

انسان قرن بیست‌ویکم، در میان انبوه اطلاعات، سرعت تحوّلات و آزادی‌های ظاهری، با نوعی سرگشتگی درونی مواجه است. بحران هوّیت، افسردگی‌های فراگیر، فروپاشی خانواده، تنهایی انسان مدرن و گسترش احساس بی‌معنایی، نشانه‌هایی از یک بحران عمیق‌ترند: فقدان پاسخ قانع‌کننده به پرسش «من کیستم؟» و «برای چه زندگی می‌کنم؟».

تفکّر مدرن، در بسیاری از قرائت‌های خود، انسان را از امر متعالی جدا کرده و او را به موجودی صرفاً مادی، مصرف‌کننده یا ابزار تولید تقلیل داده است. در چنین نگاهی، زندگی فاقد غایت متعالی است و ارزش‌ها، نسبی و ناپایدارند. نتیجه طبیعی این رویکرد، ظهور پوچی، نیهیلیسم و احساس بی‌ریشگی است.

این بحران، صرفاً با نسخه‌های روان‌شناختی یا اقتصادی نظیر افزایش رفاه یا توسعه تکنولوژی حل نمی‌شود؛ زیرا مسئله، بحران تعریف انسان و هدف زندگی است، نه کمبود امکانات.

در پاسخ به این سرگشتگی، مکتب علوی با نگاهی هستی‌شناسانه، درمان را در «خودشناسی» می‌بیند. چنان‌که در حدیثی جامع از ایشان نقل شده است:

«رَحِمَ اللَّهُ امرَءً عَرَفَ مِن أینَ و فی أینَ و إلى أینَ؛ خداوند رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده، در کجاست و به سوی چه کسی می‌رود». (اعلام الدین، ص 344، به نقل از: عبدالله جوادى آملى، رحیق مختوم، ص 128.)

این روایت، دقیقاً نقطه مقابل «پوچی» است و به زندگی معنا و جهت می‌دهد.

تربیت الهی در مکتب علوی؛ بازتعریف انسان

در نقطه مقابل این نگاه تقلیل‌گرایانه، مکتب علوی تصویری عمیق، متوازن و کرامت‌محور از انسان ارائه می‌دهد. ریشه این نگاه در قرآن کریم است که می‌فرماید:

«وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ؛ و ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم». (سوره اسراء، آیه ۷۰).

امام علی (علیه السلام) بر اساس همین اصل، انسان را موجودی در حال «رشد و تعالی» می بیند که تنها در پیوند با حقیقت الهی، به آرامش و معنا می‌رسد. از نگاه او، انسان موجودی عزیز و دارای آزادی درونی است و لازم است برای حفظ کرامت خویش از وابستگی های خفت آور اجتناب کند. در همین زمینه در نامه 31 نهج البلاغه به انسان چنین خطاب می کند:

«لا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَقَدْ جَعَلَكَ اللّهُ حُرّاً، بنده کسی غیر خودت نباش که خداوند تو را آزاد آفرید».

 و نیز در جائی دیگر می فرماید:

«أيها الناس إن آدم لم يلد عبدا ولا أمة، وإن الناس كلهم أحرار ؛ ای انسان ها؛ آدم هرگز عبد کسی خلق نشد. آگاه باشید که مردم همه آزادند». (نهج السعادة، محمودی، ج 1، ص 198)

ایشان در عهدنامه مالک اشتر، این کرامت را حتی برای غیرمسلمانان نیز به رسمیّت شناخته و می‌فرماید:

« وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ، وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ، فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ؛ مهربانی و محبت به رعیت را شعار قلب خود قرار ده و در مورد آنان همچون درنده اى مباش که خوردنشان را غنيمت شمارى، زيرا آنها دو گروهند يا برادر دينى تواند و يا انسان هايى که در آفرينش شبيه تو هستند (در هر حال بايد حقوق آنها را محترم بشمارى). (نهج البلاغه؛ نامه 53)

 این نگاه، زمان‌شناسیِ اخلاقی را به سیاست پیوند می‌زند و مسئولیت‌پذیری نسبت به همهٔ انسان‌ها را گوشزد می‌کند.

خودسازی سنگ بنای تمدّن سازی؛ منطق تمدّن‌سازی علوی

یکی از بنیادین‌ترین آموزه‌های مکتب علوی این است که هیچ تمدّن پایداری بدون انسان‌های تربیت‌یافته شکل نمی‌گیرد. تمدّن اسلامی نیز، در اوج شکوفایی خود، صرفاً محصول قدرت سیاسی یا توسعه علمی نبود؛ بلکه نتیجه‌ی تربیت انسان‌هایی متعادل، مسئول و معناگرا بود.

امام علی(علیه السلام) بارها بر تقدم خودسازی بر اصلاح اجتماعی تأکید می‌کند و اخلاق و تربیت را زیر بنای سیاست و اقتصاد می داند. از نگاه او، فساد اجتماعی، پیش از آنکه محصول ساختارها باشد، نتیجه انحراف در تربیت انسان‌هاست.

در حکمت ۷۳ نهج‌البلاغه می‌فرماید: «مَن نَصَّبَ نَفسَهُ لِلنّاسِ إِمامًا فَلیَبدَأ بِتَعلِیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلیمِ غَیرِهِ؛ کسی که خود را پیشوای مردم قرار می‌دهد، باید پیش از آموزش دیگران، به آموزش خود بپردازد».

پیش‌شرطِ رهبری، آغاز اصلاح از خود و خودسازی و خودتعلیمیِ صبورانه است.

از نگاه او، فساد اجتماعی پیش از آنکه محصول ساختارها باشد، نتیجه انحراف در تربیت انسان‌هاست. تمدّن اسلامی در دوران شکوفایی خود، بر شانه انسان‌هایی بنا شد که عدالت را یک «ارزش درونی» می‌دانستند.

تمدّن اسلامی در دوران شکوفایی خود، بر شانه انسان‌هایی بنا شد که به مسئولیت اخلاقی باور داشتند، علم را در خدمت حقیقت می‌دیدند و عدالت را یک ارزش درونی، نه صرفاً قانونی، می‌دانستند.

این انسان‌ها، محصول نظام تربیتی ای بودند که ریشه در قرآن کریم و سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امام علی(علیه السلام) داشت.

عدالت، معنا و مسئولیت؛ سه ستون تمدّن علوی

تمدّنی که بر تربیت علوی بنا می‌شود، بر سه ستون استوار است:

الف) عدالت

عدالت، یکی از کلیدی ترین مفاهیم در اندیشه علوی است، اما این عدالت، صرفاً یک سازوکار حقوقی یا سیاسی نیست، بلکه نتیجه‌ی تربیت انسان عادل است؛ انسانی که ظلم را ابتدا در درون خود نفی کرده است به همین دلیل، حتی در اوج قدرت، حاضر نیست عدالت را فدای مصلحت‌های زودگذر کند. نمونه بارز تاریخی آن، برخورد امام با برادرش عقیل و داستان «آهن گداخته» است که نشان داد ایشان هرگز عدالت را فدای مصلحت‌های فردی و خویشاوندی نمی‌کند.

بنابر نقل مشهور از آن حضرت، حتی سود عظیمِ دنیوی نیز، هیچ‌گاه مجوّزِ ظلم نیست:

«وَاللّه ِ لَوْ اُعْطِيتُ الْأَقاليمَ السَّبْعَةَ بِما تَحْتَ اَفْلاكهِا عَلى أَنْ أَعْصِىَ اللّه َ فى نَمْلَةٍ أَسْلُبُها جِلْبَ شَعيرَةٍ ما فَعَلْتُ، بخدا سوگند اگر اقليمهاى هفت گانه زمين را با هر چه در زير آسمان آنها است به من دهند تا خدا را در حد گرفتن پوست جوى از دهان مورى نافرمانى كنم، نخواهم كرد. (نهج‌البلاغه، خطبه 222)

در تمدّن علوی، عدالت از درون انسان آغاز می‌شود:

  • عدالت با نفس
  • عدالت در رفتار فردی
  • و سپس عدالت در ساختار اجتماعی

این نگاه، تمدّنی می‌آفریند که در آن قدرت، تابع اخلاق است، نه بالعکس؛ و این دقیقاً همان چیزی است که جهان امروز، با بحران‌های گسترده بی‌عدالتی، به آن نیازمند است.

ب) معنا در زندگی

یکی از مهم‌ترین دستاوردهای تربیت علوی، بازگرداندن معنا به زندگی انسان است. در مکتب امام علی(علیه السلام)، زندگی صحنه آزمون، رشد و قرب الهی است. رنج‌ها، مسئولیت‌ها و حتی ناکامی‌ها، در چارچوب یک هدف متعالی معنا می‌یابند. ایمانی که مرگ را پایان نمی‌بیند، چنان‌که امام در لحظه ضربت خوردن فریاد برآورد: «فُزتُ و رَبِّ الکَعبَة، به خدای کعبه رستگار شدم». این نگاه، امید و صبر را جایگزین یأس مدرن می‌کند.

این نگاه، انسان را از پوچی نجات می‌دهد؛ زیرا:

  • زندگی را تصادفی نمی‌بیند
  • مرگ را پایان مطلق نمی‌داند
  • و انسان را بی‌هدف رها نمی‌کند

در چنین منظومه‌ای، امید، صبر و تلاش، جایگزین یأس و بی‌انگیزگی می‌شوند.

ج) مسئولیت اجتماعی

در تربیت علوی، ایمان و اخلاق، امری صرفاً فردی نیست. امام علی(علیه السلام) انسان تربیت‌یافته را انسانی می‌داند که نسبت به سرنوشت جامعه بی‌تفاوت نیست. سکوت در برابر ظلم، فقر، جهل و تبعیض، نشانه نقص در تربیت است. امام (علیه السلام) در خطبه شقشقیه، علت پذیرش حکومت را پیمان الهی با عالمان می‌داند:

«…و ما أخَذَ اللَّهُ عَلَی العُلَماءِ ألاّ یُقارّوا علی کِظَّةِ ظالِمٍ و لا سَغَبِ مَظلومٍ؛خداوند از دانشمندان پیمان گرفته است که در برابر شکم‌بارگی ستمگر و گرسنگی ستمدیده، آرام نگیرند».

این پیوند میان خودسازی و جامعه‌سازی، راز تمدّن‌سازی مکتب علوی است. تمدّنی که در آن:

  • عالم، مسئول هدایت جامعه است
  • حاکم، امانت‌دار مردم است
  • و فرد، خود را عضوی مؤثر از کل می‌داند

پاسخ مکتب علوی به انسانِ سرگشته‌ی امروز

اگر انسان مدرن از خود می‌پرسد: «در جهانی بی‌ثبات، چه چیزی ارزش زیستن دارد؟» مکتب علوی پاسخ می‌دهد: «زیستن برای حقیقت، عدالت و تربیت انسان».

عهدنامه امام علی(علیه السلام) به مالک اشتر، نمونه‌ای روشن از تلفیق تربیت الهی و تمدّن‌سازی است. این نامه، تنها یک دستورالعمل سیاسی نیست؛ بلکه منشور حکمرانی انسانی است که امروزه حتی برای مجامع بین‌المللی نیز الهام‌بخش است (چنان‌که سازمان ملل آن را سندی برای حکمرانی عادلانه معرفی کرد).

در این متن؛ کرامت انسان‌ها اصل بنیادین است، عدالت، معیار تصمیم‌گیری است و قدرت، وسیله خدمت به انسان تلقی می‌شود

چنین نگاهی، اگر امروز بازخوانی و اجرا شود، می‌تواند بسیاری از بحران‌های اخلاقی و مدیریتی جهان معاصر را درمان کند.

نکته قابل توجه آن است که مکتب علوی، حتی برای انسان غیرمسلمان نیز قابل فهم و الهام‌بخش است؛ زیرا با فطرت انسانی سخن می‌گوید. مفاهیمی چون عدالت، کرامت، مسئولیت، معنا و خودسازی، دغدغه‌های مشترک بشری‌اند.

از این رو، تربیت علوی می‌تواند پلی میان ایمان دینی و دغدغه‌های انسانی معاصر باشد و الگویی اخلاقی برای گفت‌وگوی تمدّن‌ها فراهم کند.

میلاد امام علی(علیه السلام)، دعوتی به بازسازی انسان و تمدّن

میلاد امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام)، فرصتی است برای بازگشت به مکتبی که انسان را از درون می‌سازد و جامعه را از بیرون اصلاح می‌کند.

در جهانی که بحران هویت و پوچی، آینده بشر را تهدید می‌کند، تربیت الهی در مکتب علوی نه یک خاطره تاریخی، بلکه یک راه حل زنده و تمدّن ساز است.

بازخوانی این مکتب، می‌تواند آغاز راهی برای ساختن انسانی معناگرا، جامعه‌ای عادل و تمدّنی اخلاق‌محور باشد همان رؤیایی که علی(علیه السلام)برای آن زیست، رنج کشید و تاریخ را روشن کرد.

Share This Story, Choose Your Platform!

editor's pick

news via inbox

Subscribe to the newsletter.

ثبت ديدگاه