داستان های الهام بخش – سال دوم هفته 43
حضرت زینب سلاماللهعلیها و عدد یک
روزی حضرت زینب سلاماللهعلیها در دوران کودکی، در دامان پدر بزرگوارش، امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام نشسته بود و شمارش اعداد را میآموخت.
امام علی (ع) با مهربانی به او فرمود: “دخترم، بگو: یک”.
او گفت: »یک«.
سپس امام فرمود: »حالا بگو: دو. «
امّا حضرت زینب (س) سکوت کرد.
امام علی (ع) پرسید: »دخترم، چرا نمیگویی دو؟«
حضرت زینب (س) با چشمانی پاک به پدرش نگریست و پاسخ داد:
»پدرجان، زبانم وقتی “یک” را گفته، نمیتواند عدد “دو” را بگوید.«
امام (ع) پرسید: »چرا چنین میگویی؟«
او گفت: »زیرا زبانی که نام “یک” را گفته، چگونه میتواند چیز دیگری بگوید؟«
در آن لحظه، امام علی (ع) سرِ دخترش را بوسید و فرمود:
»دخترم، سخنی از توحید گفتی که تنها اهل معرفت حقیقت آن را درمییابند«.
پیام و تأمل:
از همان کودکی، حضرت زینب (س) در عشق و معرفت الهی غرق بود. حتی در خردسالی، آنچه بسیاری از بزرگسالان درک نمیکنند را فهمیده بود — این که دلِ آشنا با «یک» دیگر به «بسیاری» مشغول نمیشود.
سخنان او بازتاب تمام زندگیاش بود: استوار، پاک، و سرشار از ایمان به خدا — چه در کاخ یزید و چه در ویرانههای کربلا.
news via inbox
Subscribe to the newsletter.

